تو که فلس ماهی حیرتی...

ساخت وبلاگ

 

لمعات وجهک اشرقت، وشعاع طلعتک اعتلا

زچه رو الست بربکم نزنی، بزن که بلا بلا

به جواب طبل الست او، ز ولا چو کوس بلا زدم

همه خیمه زد به در دلم، سپه غم و حشم بلا

پی خوان دعوت عشق او، همه شب زخیل کروبیان

رسد این صفیر مهیمنی، که گروه غم زده الصلا

من و مهر آن مه خوبرو، که چو زد صلای بلا - بر او

 به نشاط و قهقه شد فرو، که انا الشهید- بکربلا

چه خوش آنکه آتش غیرتی زنی یم به قله ی طور دل

فدککته و سککته متدکدکا  متزلزلا

و شنید ناله ی مرگ من، پی ساز من شد و برگ من

فاتی الی مهرولا ، و بکی علی مجلجلا

تو که فلس ماهی حیرتی چه زنی زبهر وجود دم

بنشین چو طوطی و دم به دم بشنو خروش نهنگ لا

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 248 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:41