عشق...اگر چندسال پیش
لنگۀ دیگر دمپاییام را داده بودم
میتوانستم
تو را سوار چرخوفلک کنم
تا دنیا دور سرت بگردداگر چندسال پیش
مردی که سفر میرفت
در آغوش میگرفتم
و پینههای دستش را محکمتر میبوسیدم
حالا به کلمات خودم ایمان میآوردماگر چندسال پیش
جای اینکه شعر بنویسم
وصیت بهتری میکردم
یک نخ سیگار را
با دو سنگ از دیوارۀ گور
روشن میکردم
و برای شعرهایم
فاتحه میخواندمحالا
یک اسم در نوک زبانم باقی مانده است
به هر زبانی که ادایش میکنم
کبوتری
از پشتبام خانه میپرد!
برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 212