در گذرگاه خیالت

ساخت وبلاگ
در گذرگاه خیالات تو سرگردانم
هی صدا می‌کنمت باز بگویی: «جااانم!»

درد با یاد تو در سینه‌ی من می‌پیچد
هر نفس بین لبم خاطره می‌سوزانم

سایه‌ای هم‌قد تو می‌رود از من بالا
سخت پر می‌شود از قامت تو دستانم

نقش لبخند کشیدم، روی لب‌هایم ریخت
شست نقاشی لبخند مرا چشمانم

شاعران با همه گفتند که ما دشواریم
من ولی در نظر چشم تو سخت‌ آسانم

میم.را.الف

به‌یاد خاطراتی که خیلی دور اما خیلی نزدیکم نشسته‌اند، جوری که هرروز و شاید هرساعت خرخره‌ام را دارند می‌جوند. دارم خفه‌ می‌شوم.

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 203 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 23:05