عشق

ساخت وبلاگ
کجایی که تنهایی و بی کسی با من آشنا کرده حس غمو!ببین داغ دوری از آغوش تو به زانو در آورده احساسمو…همه فکر و ذکرم شدی و هنوز داره آب میشه دلم پای تو…ببین قفل لب های من وا شده منو قصه گو کرده چشمای تو!خیالم رو از عمق دلواپسی تا رویای بوسیدنت میبره…سکوت شبو گریه پر میکنه شبایی که از خواب تو میپره…نشد قسمتم باشی و پیش تو به لبخند هر روزت عادت کنم…منو محو چشمای مستت کنی تو رو مثل کعبه عبادت کنم!من این کنج زندون ماتم زده تو بیرون از اینجا تو رویای من…من این گوشه جای تو غم میخورم تو بیرون از این میله ها جای من!دارم تو هوای تو پر میزنم داری غصه هامو نفس میکشی…به یادت رها میشم از این قفس تو از غصه من قفس میکشی…از این شهر خاکستری دلخورم از این بغض پیچیده تو لحظه ها!تو این روزهای پر از بی کسی تو تنها تنها تو موندی برام…نباید چشامون از عشق تر بشه به خشکی این شب بر میخوره!هنوزم یکی توی پس کوچه ها داره عاشقی ها رو سر میبره!پ.نون: به بهانه مرگ حسین زمان عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 16:59

هنوز هم وقتی خسته می‌شوم، می‌روم در گوشه‌ای از نُت‌های پرویز یاحقی چادر می‌زنم، عودی دود می‌کنم.وسط این خیالات، خیالات دیگر یکی‌یکی از فکرم قطارقطار رد می‌شوند.درست آن موقعی که می‌نشینیم در گوشه‌ای دنج از کافه گل رضائیه، توی زمستانی سرد در سال ۳۹، شاید هم ۴۰، شاید ۴۷، شاید ۹۳.و من او را چون شاخه‌ای که به زیر برف شکسته باشد دوست می‌داشتم…- بیژن الهیای لعل تو نوش منغارت‌گر هوش من نام تو ترانهٔ منعشق تو بهانهٔ مندر مستی و هشیاریما را نگران داریاز دست غمت نرهمعشق تو ز کف ندهمبه عشقت وفادارم به خداوفا را خریدارم به خداتو دیرآشنا رفتی چرا کامم روا نکردهگل ناز من، طناز من، بازا جفا نکرده عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 86 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 0:24

آدم‌زاد کتاب نیست که مثلاً صفحهٔ ۳۵۱ رو نشون بذاریبری و برگردی و هنوز صفحهٔ ۳۵۱ روی قفسه منتظرت باشه!آدم‌زاد می‌ره،تغییر می‌کنه!آدم‌زاد هم مثل یخ، مثل عمر، مثل سویِ چشم، مثل عشق تو،یه روزی تموم می‌شه.آدم‌زاد خیلی وقتا حواسش به دلش نیستآدم‌زاد خوب بلده خودش‌و به نافهمی بزنهاما همیشه یه زخمی توی قلبش هستچیزی شبیه جای اتو روی دست... عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 3:17

جوانی و زیبایی و شادابی و شورورزی‌هایمان آرام‌آرام دارد فروکش می‌کند.آنچه از آیندۀ مطلوب در سر داشتیم محقق شده؛ نه درست همان‌طور که خواستیم، دست‌کم تا حدود زیادی.ما دیروز را برای تحقق مطالبات امروز دور انداختیم و سربریدیم. ‌و امروز داریم برای خودفریبی، چشم‌اندازی از فرداها ترسیم می‌کنیم.ما همیشه سرشلوغ بودیم، بی‌آنکه کاری کرده باشیم، و بی‌آنکه زندگی کرده باشیم. ده سال و بیست سال هم که بگذرد، بر همین منوال خواهد گذشت و چیزی عایدمان نخواهد شد.سخت است باورش، اما ما همه‌چیز را باختیم. از تنها چیزی که یقین دارم این است که در فرتوت‌سالی هم عذاب وجدان از جانب عشق نخواهم داشت، کمااینکه امروز ندارم. خیانت نکردم، اگرچه خیانت‌ها را به چشم دیدم. عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 123 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 3:17

گرچه مجنونم، اما یک‌وقت فکر نکنی دیوانه شده‌ام ها! می‌دانی، هیچ مرگ و زوالی هنوز متولد نشده بود، که ناگهان زندگی از راه رسید و اولین جنایتِ خلقت را مرتکب شد: مرگ و یاد مرگ را کُشت! و مرگ تا به امروز ف عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 241 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:41

 لمعات وجهک اشرقت، وشعاع طلعتک اعتلازچه رو الست بربکم نزنی، بزن که بلا بلابه جواب طبل الست او، ز ولا چو کوس بلا زدمهمه خیمه زد به در دلم، سپه غم و حشم بلاپی خوان دعوت عشق او، همه شب زخیل کروبیانرسد ای عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:41

بعضی وقت ها این آخرین بارها بیچاره می کند آدم را؛اینکه بدانیآخرین نگاه استآخرین نوازش صدای مخملینشآخرین بار که به اسم کوچک و میم مالکیت میخواندتیا آخرین بار است که هرم نفسش جان می دهد تن بی جانت راروح عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 216 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:41

وزان سوی دیگر، عشقِ شوریده قصد مصر کرد و دو منزل یک منزل می‌کرد تا به مصر رسید و هم‌چنان از گَرد راه به بازار برآمد... ولوله در شهر مصر افتاد. مردم به‌هم‌برآمدند. عشق قلندروار، جلیع العذار، به هر منظر عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 240 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:41

تنها به‌خاطر توبه شهر کوچ کرده بودمدر پریشانیِ این‌همه چشمتنها تو نبودیسخت است به‌سمت ایل برمی‌گردممساحت چند قبر اضافهسیاه‌چادرها راکوچک‌تر کرده‌ستگله راچشم‌های مادر را کسی نمی‌تواند از پیشانی من بخوا عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 196 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 21:41

تنهایی همیشه هم بد نیست!.. گاهی بستری ست برای فکر کردن! فکر کردن به چگونه زیستن! فکر کردن به چگونه تنها زیستن... تنهایی!تفکر!زندگی... واژگانی عمیق...گاهی نامفهوم...گاهی سخت...گاهی موهبت! تنها شدن!تنها عشق...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbad-rafte بازدید : 237 تاريخ : شنبه 4 خرداد 1398 ساعت: 22:20